این روزها بعضی از دختر ها فکر می کنند که ازدواج سبب محدودیت آنها می شوند و شاید همین موضوع سبب شود که در دوران نامزدی با شک و تردیدهایی روبرو شوند و کلا قید ازدواج را بزنند. محمود هندی پور روانشناسی است که این موضوع را بررسی میکند.
از محدودیت میترسید
اگرچه این ویژگی در خانمها کمتر دیده میشود و زنها به روابط و بهخصوص تشکیل خانواده اهمیت زیادی میدهند، اما در برخی از خانمها علاقه به تنهایی و اصرار به ایجاد یک حیطه شخصی افراطی که کسی حق ورود به آن را ندارد، سد راه ازدواج میشود. برخی از زنان تصور میکنند با ازدواج بخش زیادی از برنامهها و کارها و تفریحات و به ویژه آزادی عملشان را از دست میدهند و سیر پیشرفتشان مختل میشود.
تصوراتتان را اصلاح کنید
چشمهایتان را ببندید و یک بار ازدواج را در ذهنتان تعریف کنید. چشمهایتان را باز نکنید! وقت آن است که به محدودهای که با ازدواج قرار است به آن وارد شوید فکر کنید. رابطهای که با دوستان و اعضای خانوادهتان برقرار میکنید، تغییراتی که در شرایط کاریتان میدهید و... را چطور میبینید؟ اگر همه آنچه در ذهنتان مجسم میکنید، با آنچه امروز در دنیای مجردیتان انجام میدهید تفاوت قابل توجهی دارد، احتمالا گرفتار درکی افراطی از ازدواج شدهاید. وقت آن است که کمیتصوراتتان را زیر و رو کنید و باور کنید که شاید به واسطه کمیت این روابط و فعالیتها دچار تغییر شود اما اگر با فردی از جنس و فکر خودتان ازدواج کنید، در کیفیت این موارد تغییر زیادی اتفاق نخواهد افتاد(نمیگوییم تغییری اتفاق نخواهد افتاد!).
از صرف وقت با یکدیگر لذت ببرید
گام بعدی توجه به این موضوع است که شما هم مثل هر انسانی نمیتوانید از طبیعت اجتماعی تان فرار کنید و با فلسفهبافی، راهتان را از آدمهایی که چندین نسل روی زمین زندگی کردهاند کج کنید. در یک ازدواج موفق زن و مرد از اینکه وقتشان را صرف یکدیگر میکنند لذت میبرند و جنس این لذت با لذتی که در زمان وقت گذراندن با دوستان و یا در لحظات تنهایی تجربه میکنید، بسیار تفاوت خواهد داشت. در نهایت توضیح مناسب و شفاف مواضع و انتظاراتتان برای فردی که قصد ازدواج با شما را دارد. او باید دیدگاه شما را در مورد زندگی که قرار است به آن وارد شوید بداند و تعریفش از حیطه شخصی، روابط و ازدواج و... به شما شبیه باشد. پس یک دور از این پله ها بالا بیایید و بعد دوباره به تصوری که از ازدواج در ذهنتان شکل میگیرد، نگاه کنید.